جدول جو
جدول جو

معنی پند گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

پند گرفتن
(وَ)
عبرت گرفتن. تذکیر. اتّعاظ. (تاج المصادر بیهقی). اعتبار. متّعظ شدن. تذکّر. (منتهی الارب) :
پند گیر از مصائب دگران
تا نگیرند دیگران ز تو پند.
سعدی
لغت نامه دهخدا
پند گرفتن
عبرت گرفتن اعتبار تذکیر تذکر
تصویری از پند گرفتن
تصویر پند گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
پند گرفتن
((پَ. گ ِ ر ِ تَ))
عبرت گرفتن
تصویری از پند گرفتن
تصویر پند گرفتن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرد گرفتن
تصویر گرد گرفتن
اطراف و جوانب کسی یا چیزی را گرفتن
کنایه از محاصره کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیوند گرفتن
تصویر پیوند گرفتن
قبول پیوند کردن، پیوند پذیرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیه گرفتن
تصویر پیه گرفتن
کنایه از چاق شدن، انباشته شدن چربی در عضوی از بدن، پیه آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیش گرفتن
تصویر پیش گرفتن
گرفتن قبل از موعد مقرر، پیش رو قرار دادن، جلو انداختن و پیشاپیش بردن
آغاز کردن، شروع کردن
مانع شدن، جلوگیری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاد گرفتن
تصویر یاد گرفتن
آموختن، فراگرفتن کاری، از بر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پناه گرفتن
تصویر پناه گرفتن
پناهنده شدن، پناه بردن
فرهنگ فارسی عمید
پیه آوردن، برآمدن پیه گرداگرد عضوی، 0 نابیناشدن: پیه گرفته است چشم جوهر مانرا و نه چو من گوهری نبود بمعدن 0 (طالب آملی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاد گرفتن
تصویر یاد گرفتن
بخاطرسپردن، آموختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدد گرفتن
تصویر مدد گرفتن
یاری گرفتن، نیروی پشتیبان گرفتن یاری گرفتن، کمک نظامی گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
پاک کردن گرد و غبار چیزی زدودن گرد، پوشیده شدن از گرد و غبار. گرد گرفتن کسی یا چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
متصل شدن اتصال یافتن: دیگر نرود بهیچ مطلوب خاطر که گرفت با تو پیوند. (سعدی)، جوش خوردن استخوان و جز آن، پیوند یافتن درخت یانسوج حیوانی، بهم پیوسته شدن قطعات شکسته ظرفی بلورین یا چینی و جز آن: زخم شمشیر غمت را ننهم مرهم کس طشت زرینم و پیوند نگیرم بسریش. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
پیچ گرفتن دل. درد گرفتن امعا بسبب اسهال شکم روش یافتن پیچ زدن شکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنده گرفتن
تصویر خنده گرفتن
خنده گرفتن کسی را. عارض شدن خنده او را
فرهنگ لغت هوشیار
قبل از موعد مقرر گرفتن ستدن پیش از وقت: استسلاف بها پیش گرفتن، مقابل خود قرار دادن پیش روی نهادن: نخست از مجاهدان دلاوری سپری پیش گرفته پای تهور بفشرد، جلو افکندن پیشاپیش قرار دادن و روان ساختن جلو انداختن و بحرکت وا داشتن: ابوطالب را پیش گرفتند و بنزدیک ابرهه بردند، آغازکردن شروع کردن: با کیومرث طریقه مصالحت و دوستی پیش گرفت، سد راه شدن مانع آمدن جلوگیری کردن: دل رمیده ما را که پیش میگیردک خیر دهید بمجنون خسته از زنجیر. (زنجیر) یا پیش گرفتن درسی را. پس گرفتن استاد آن درس را از شاگردپرسیدن معلم درسی را از شاگرد. یا پیش گرفتن راهی یا سفری را. بدان راه یا سفر شدن، یا پیش گرفتن کاری (شغلی) را. بدان مشغول شدن اشتغال ورزیدن بدان: مشعله ای بر فروز مشغله ای پیش گیر تا ببرند از سرت زحمت خواب و خمار. (سعدی) یا در پیش گرفتن کاری (شغلی) را. مشغول آن شدن، اقدام بدان کردن: مردی امید بمن و بجاه من دارد و سفری دراز در پیش گیرد از عراق تا ارمنیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای گرفتن
تصویر پای گرفتن
پا گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندر گرفتن
تصویر اندر گرفتن
شروع کردن آغاز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انس گرفتن
تصویر انس گرفتن
انس گرفتن به (با) کسی. الفت یافتن با او استیناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پند گفتن
تصویر پند گفتن
اندرز دادن نصیحت کردن وعظ کردن مناصحت تذکیر تذکره نصح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنگ گرفتن
تصویر تنگ گرفتن
سخت گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرا گرفتن
تصویر پرا گرفتن
فرا گرفتن: (ردن ردنا پراگرفت) (منتهی الاب)
فرهنگ لغت هوشیار
مقابله کردن نبرد کردن زور کردن با کسی به پنجه پنجه انداختن پنجه گرفتن پنجه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پناه گرفتن
تصویر پناه گرفتن
پناهیدن پناه بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرد گرفتن
تصویر گرد گرفتن
((گَ گِ رِ تَ))
خاکروبی کردن، خاک آلود شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یاد گرفتن
تصویر یاد گرفتن
((گ ِ ر ِ تَ))
آموختن، حفظ کردن، از بر کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
Cash
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از یاد گرفتن
تصویر یاد گرفتن
Learn, Memorize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از یاد گرفتن
تصویر یاد گرفتن
aprender, memorizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
получить наличные
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از یاد گرفتن
تصویر یاد گرفتن
aprender, memorizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
Bargeld bekommen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از یاد گرفتن
تصویر یاد گرفتن
uczyć się, zapamiętywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
зняти готівку
دیکشنری فارسی به اوکراینی